۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۸, دوشنبه

هفدهم ماه می، روز ملی نروژ

اگر در تاریخ حدود 630 سال به عقب برگردیم، نروژ را کشوری فقیر، ضعیف و ناتوان خواهیم یافت که به تازگی از کابوس سیاه طاعون فراگیر خلاص شده بود. در چنین وضعیت فلاکت باری نروژ و دانمارک به توافق رسیدند که دو کشور توسط یک حکومت مرکزی اداره شود. ابتدا قرار بود تساوی حقوق بین دو ملت برقرار باشد و نروژیان نیز در سرنوشت سرزمین خود دخالت داشته باشند. اما به تدریج این توافق کم رنگتر و کم رنگتر شد تا جایی که در سال 1536 نروژ رسماً بخشی از سرزمین دانمارک شد. البته دانمارکیهای باهوش حواسشان بود که باید در ازای این الحاق ذلت بار امتیازاتی به نروژیان مخصوصاً طبقه زمین دار نروژ اعطا نمایند. از این رو می بینیم که در آن روزگار اوضاع اقتصادی مالکان نروژی از همتایان دانمارکی خود به مراتب بهتر بوده است.

در جریان لشکرکشیهای تاریخی ناپلئون بناپارت، دانمارک به هواداری بناپارت به ظاهر پیروز درآمده بود. از این رو پس از شکست ناپلئون به دست متحدین، شورای تقسیم غنائم تصمیم می گیرد تا سرزمین نروژ را از دانمارک جدا کرده و به عنوان خسارت جنگی به سوئد تقدیم نماید. اما در همین زمان برخی از روشنفکران نروژی به این فکر می افتند که دوران ذلت این سرزمین تمام شده و اکنون زمان این فرا رسیده تا نروژ به یک کشور مستقل با قانون اساسی دموکراتیک تبدیل شود. پاره ای از آنها در قریه ایدزوول واقع در شمال اسلو گرد هم آمدند و سرانجام در هفدهم مای 1814 قانون اساسی نروژ را تصویب کردند. این قانون اساسی الهام گرفته از قانونهای اساسی و دموکراتیک فرانسه بعد از انقلاب و ایالات متحده آمریکا بود. نروژ رسماً اعلام استقلال کرد و قانون اساسی خود را منتشر نمود. اما پادشاه سوئد مایل به از دست دادن این سرزمین جدید نبود. به همین دلیل پس از کش و قوسهای فراوان لشکری را عازم نروژ فاقد نیروی نظامی کرد و شورشها سرکوب شد. اما نروژیان اجازه یافتند تا قانون اساسی خود را داشته باشند به این شرط که نماینده پادشاه سوئد بر آنها حکومت کند.

اکثر نروژیها از این دوران به تلخی یاد می کنند چون بر خلاف اتحاد با دانمارک، این اتحاد جدید به زور به آنها تحمیل شده بود. برخی از هنرمندان و شاعران با عشق به نروژ آزاد شروع به نگارش اشعار، داستانها و نقاشی تابلوهای زیبایی با مصادیق وطن دوستی و با تأسی از طبیعت و خصوصیات مردم نروژ کردند. در این میان اشعار هنریک ورگلاند و بیورنسیرن بیورنسن بیشترین تأثیر اجتماعی را داشته است. نماینده دولت سوئد و شخص پادشاه سوئد تلاش بسیاری برای سرکوب این هنرمندان به کار بردند اما هنر جاری شده آنها بسان جویباری کوچک رخنه عظیمی در سد قدرت سوئدیها به وجود آورد.

در 17 مای سال 1870 اولین راهپیمایی پسرکان مدرسه ای در نروژ با ایده بیورنسن انجام پذیرفت که منشاء حرکت بسیار بزرگی در سالهای بعد بود. حرکتهای آرام مردمی سرانجام در سال 1905 کار خود را به سرانجام رساند و نروژ رسماً استقلال خود را به دست آورد. اکنون نروژیان فقیر و ضعیف بعد از حدود ششصد سال مجدداً می توانستند با سربلندی نام سرزمینی را کنار اسم خود قرار دهند که به زودی تبدیل به یکی از قدرتهای اقتصادی تأثیرگذار جهان گشت و همه این رفاه و امنیت تنها در سایه دموکراسی و رعایت قانونی به دست آمده که نروژیها به آن افتخار می کنند.

هر سال در هفدهم ماه می در همه شهرها و روستاهای نروژ مردم با برپایی مراسمی که نقش اصلی آن را کودکان بر عهده دارند، به جهان نشان می دهند که روز ملی می تواند فارغ از سان نظامی و قدرتنمایی سلاحهای مخوف برگزار شود. هر سال در این روز قدرت واقعی و اصیل مردم به رخ دیکتاتورهای جهان کشیده میشود. روز ملی نروژ بی چون و چرا در اختیار کودکان است. مردم بسان سال نو بهترین لباسهای خود را بر تن کرده و در میدان اصلی شهر گرد هم می آیند. موزیک، بستنی و ساندویچ سوسیس به عنوان نماد نروژ ارکان اصلی این گردهم آیی است. به یک مقام رسمی اجازه داده می شود حدود 10 دقیقه سخنرانی کند و نه بیشتر. در این روز بیشتر مردم ترجیح می دهند با لباسهای محلی و به سبک قدیم خود را بیارایند. بوناد که نام لباس محلی نروژیها است در چند روز قبل از 17 مای تبدیل به کالای اصلی فروشگاه ها می شود.

در یک کلام می توان گفت که روز ملی نروژ روز جشن ملی است. همه شادند و جشن می گیرند. پرچم نروژ در هر خانه ای برافراشته و در دست هر کودکی دیده می شود. روز ملی نروژ روز تصویب قانون اساسی این کشور است.

تصاویری از روز ملی نروژ در تروندهایم (خرچنگ زاده)

اطلاعات بیشتر در مورد روز ملی نروژ

۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۵, جمعه

شرایط زندگی روزمره در نروژ

زندگی کردن در نروژ مانند هر کشور دیگری ویژگیهای خاص خود را دارد که قصد دارم در طی چند نوشته برایتان تشریج کنم. البته ناگفته پیداست که تمامی مطالب محصول تجربه های شخصی من در این کشور شمالی است . این نوشته ها از آنجا که از قلم یک دانشجوی ساکن نروژ به تحریر درآمده شاید بیشتر به درد دانشجویان آینده بخورد و برای کسانی که به قصد تفریح راهی سرزمینهای شمالی اروپا می شوند، کاربرد نداشته باشد.

قبل از هر چیز به یاد داشته باشید که سیستم آموزش زبان در نروژ بسیار کارآمد است، به گونه ای که تقزیباً همه مردم در حد نیازمندیهای شما قادر به انجام یک مکالمه ساده انگلیسی هستند. اگر خواستید سوالی از یک پسر بچه 14 یا 15 ساله بپرسید همچین با اعتماد به نفس دانش انگلیسی خود را بیرون نریزید چون حتماً اون کوچولوی مو بور از شما بهتر انگلیسی صحبت میکند. اما اگر به عنوان دانشجو قصد اقامت در نروژ را دارید، اکیداً توصیه میکنم قبل از آمدن چهار تا کلمه نروژی یاد بگیرید. وقتی با یک نروژی نیم ساعت انگلیسی حرف زدید، در پایان که بگویید "توسن تاک"، یعنی خیلی ممنون و یا "ها دٍ"، یعنی خداحافظ نیشش تا بناگوش باز میشه و کلاً همه چیز عوض میشه. من قبل از آمدن در کلاسهای مقدماتی زبان شرکت کرده بودم و این موضوع خیلی به من کمک کرد.

خرید در اینجا هم شرایط خاص خودش را دارد. اول از همه چیزی به نام قیمت ثابت اصلاً و ابداً معنی ندارد. هیچ وقت و هیچ وقت و ابداً و اصلاً و اگر جرأت دارید وقتی حراجی در کار نیست خرید کنید. همه عواقب این کار به عهده شخص خودتان است و مخصوصاً سوختگی وجشتناک در بعضی مواضع خاص و در آینده نزدیک وقتی که شعاع دلپذیر حراج تشعشع گرم خود را بر روی همان فروشگاهی که شما خدای نکرده در فصل معمولی از آنجا خرید کرده اید، پخش نماید. در نروژ قیمتها نسبت به ایران سرسام آور زیاد است. البته اگر در ایران اهل خرج و برج و از این جور حرفها بودید اصلاً عین خیالتان نباشد. لباس و لوازم منزل را می توان معطل حراج کرد اما با غذا چه کار باید کرد.

در نروژ مغازه حسن آقا و سوپر سر کوچه و از این حرفها خبری نیست. البته نه این که اصلاً نباشد اما مردم احتیاجات روزانه خود را غالباً از سوپرمارکتهای زنجیره ای تهیه می کنند. پس خوب است که از الان با اسامی REMA 1000، RIMI، ICA، KIWI، Coop و Meny آشنا شوید. امکان دارد در شهری که شما زندگی و تحصیل میکنید همه این فروشگاه ها وجود نداشته باشد. در وب سایت همه این فروشگاه های زنجیره ای قسمتی وجود دارد که آدرس فروشگاه ها را از آنجا می توانید دریافت کنید. اما باز هم صبر کنید!!! قیمتها در نروژ ثابت نیست. یادتان هست قبلاً این را گفته بودم. برای مثال شما میتوانید یک بسته پنیر با مارک مشابه، تاریخ مصرف مشابه و مزه مشابه را از این فروشگاه ها با قیمتهای غیر متشابه خرید نمایید. فروشگاه محبوب من REMA 1000 است. تقریباً ارزانترین ها در آنجا بافت می شود. این فروشگاه محصولاتی با مارک landlord عرضه میکند که کیفیت مناسب و قابل قبولی داشته و بسیار ارزان هستند. البته در Coop هم محصولاتی با مارک Xtray (اسم این یکی را زیاد مطمئن نیستم)و در فروشگاه های RIMI و ICA محصولاتی با مارک euro shopper به همین منوال عرضه می گردد. شما می توانید از کف ریش تراشی تا برنج را با این مارکها پیدا کنید. قیمتها بین 10 درصد تا 50 درصد کمتر هستند. برخی از محصولات کیفیت خوبی ندارند، بنابراین توصیه میکنم زیاد هم ذوق زده نشوید و پول خود را حرام نفرمایید.

موضوع وحشتناک دیگر این که همه اطلاعات روی بسته بندیها به زبان شیرین نروژی بوده و بنابراین زیاد برای خواندن آنها خود را به زحمت نیاندازید. توصیه میکنم با استفاده از مترجم گوگل لعات حساسی مانند گوشت خوک و مرغ و بوقلمون و غیره را حتماً به زبان نروژی پیدا کرده و یادداشت فرمایید تا بعداً مثل یکی از دوستان نماز خوان آفریقایی ما دستگیرتان نشود که سه ماه تمام گوشت چرخ کرده خوک را به جای گوشت چرخ کرده مرغ نوش جان فرموده اید و برای همه از مزه و طعم دلپذیر مرغهای نروژی هم تعریف کرده اید. اما قیمتهای بعضی اقلام برای اینکه قدری حساب و کتاب هم دستتان باشد. همه این اقلام از REMA 1000 قابل تهیه است.

  • 5 کیلو برنج 45 کرون نروژ

  • یک پاکت یک لیتری شیر 13 کرون نروژ

  • یک بسته 12 تایی تخم مرغ 32 کرون نروژ

  • نان به اسم kneipbrød (ارزانترین نان موجود) 5 کرون نروژ

  • سایر نانها به طور متوسط 20 کرون نروژ

  • ماست کوچک 14 کرون نروژ

  • مربا در ظروف پلاستیکی یک کیلویی از 14 کرون نروژ تا 28 کرون نروژ

  • پنیر خامه ای فیلادلفیا 20 کرون نروژ

  • گوشت چرخ کرده گوساله، بسته 400 گرمی 24 کرون نروژ

  • گوشت چرخ کرده مرغ، بسته 400 گرمی 20 کرون نروژ

  • گوشت گوسفند به طور متوسط برای هر کیلوگرم 110 کرون نروژ

  • گوشت گوساله به طور متوسط برای هر کیلوگرم 150 کرون نروژ

  • فیله مرغ به طور متوسط برای هر کیلوگرم 100 کرون نروژ

  • آب میوه به طور متوسط برای هر لیتر 12 کرون نروژ

  • نوشابه کوکاکولا یک بطری یک و نیم لیتری بین 11 کرون نروژ تا 20 کرون نروژ. بسته به حراج و بسته بندی دارد.

  • میوه اعم از سیب، پرتغال، انگور و گلابی به طور متوسط کیلویی 20 کرون نروژ و بالاتر. در حراجها تا کیلویی 5 کرون هم خربداری شده است!!!!

  • چای یک بسته 250 گرمی 30 کرون نروژ

  • کاهو در اینجا به شکل کلم پیچ و کلم پیچ به شکل کاهو است!! لطفاً اشتباه نکنید. در هر صورت کاهو هر دانه بین 15 تا 30 کرون نروژ بسته به فصل

  • هویج از کیلویی 10 کرون نروژ تا 30 کرون نروژ

  • روعن مایع مخصوص غذا، یک و نیم لیتر؛ 25 کرون نروژ

  • شکر بسته یک کیلویی، 13 کرون نروژ

خوب به طور متوسط خودتان را برای جدود 1500 کرون نروژ در هر ماه برای هر نفر آماده کنید. البته این موضوع خیلی به شخصیت شکم آدمها هم ربط داره. یک دوست ایرانی دارم که با ماهی 500 کرون نروژ روزگار سر میکنه و هنوز هم دچار سوء تغذیه نشده است. در موقع خرید نوشابه و هر چیز دیگری که قوطی و یا بطری دارد به علامت Pant روی آن توجه کنید. این علامت یعنی اینکه اگر قوطی را مثل بچه آدم بشورید و پس بیارید بین یک تا دو و نیم کرون به شما برگردانده می شود. در همه فروشگاه ها دستگاه Pant در ورودی مغازه نصب شده است. اگر دفعه اولتان هست از متصدی فروشگاه کمک بگیرید. شما میتوانید پول Pant را به صلیب سرخ هم اهداء نمایید.

خوب حالا که شکمتان سیر شده حتماً یاد وطن کرده اید و مثلاً دلتان لک زده برای آبلیموی اعلای یک و یک و یا حلوا ارده برای صبحانه. اصلاً احتیاجی نیست که خوتان را برای مامانتون در ایران لوس کنید تا اون بیچاره از سرزمین مادری برای شازده خودش هوسونه بفرسته. تقریباً در همه شهرها، فروشگاه های شرقی با اسامی متفاوتی یافت می شود. کافی است از اولین نفر دم دستتان سراغ یک فروشگاه عربی و یا پاکستانی را بگیرید. اون جا از شیر مرغ تا جون آدمیزاد برای همه غریبان دور از وطن از مصر گرفته تا چین پیدا می شود. خوب البته باید یک کمی در پول خرج کردن جنتلمن باشید و دائماً قیمت یک شیشه آبلیمو را با ایران مقایسه نکنید.

نروژ یعنی سرزمینی که می شود همه کار با اینترنت کرد. پس قبل از هر کاری خوب از خجالت گوگل عزیز در بیایید. در ضمن نروژ سرزمین آگهی های تبلیعاتی هم هست. خوب تبلیغات فروشگاه های مختلف را رصد کنید تا یک وقت خدای نکرده چیزی از دستتان در نرود که غفلت موجب پشیمانی است. می توانید با مراجعه به وب سایت فروشگاه های نامبرده بخواهید که مجلات تبلیغی خود را برای شما ایمیل نمایند. در آن صورت اطلاعات را سریعتر و بهتر دریافت خواهید کرد.

اما در مورد آب خوردن اصلاض نگران نباشید. تا جایی که من می دانم آب لوله کشی همه شهرهای نروژ قابل نوشیدن است. عموماً عالی و خنک ، فقط لیوانتان را پر کنید و نوش جان فرمایید. سراسر نروژ پوشیده از کوه است و بنابراین همه جا آب خالص و پاک جاری از کوهستان در دسترس می باشد.

زباله اما در اینجا داستانی دارد. تفکیک زباله بخش زیبایی از زندگی روزانه نروژیها است. زباله ها عموماً به چهار دسته مواد غذایی که باید در نایلونهای ویژه قابل تحزیه ریخته شود، کاغذ، شیشه و فلز و در نهایت سایر زباله ها که سوزانده شده و از آن برق به دست می آورند. زباله های الکتریکی و شیمیایی خطرناک مثل باطری را باید در فروشگاه ها تحویل دهید. قبل از دور ریختن زباله خوب است از یک دوست و یا مسئول ساختمانتان قوانین مربوط به آن را سوال فرمایید.

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۴, دوشنبه

سفر يک روزه به سوئد

خیلی وقت بود که تصمیم داشتیم سفری کوتاه به سوئد داشته باشیم. روز جهانی کارگر را بهانه خوبی یافتیم برای تحقق این مهم. پس بقچه هامون را بستیم و سوار فولکس عزیزم شدیم و سر به بیابون گذاشتیم. همونطور که می دانید عبور از مرز برای من مفهوم خاصی دارد. بنابراین تصمیم گرفتم فیلمی از این عبور پیروزمندانه تهیه و به رویت اهالی دنیای مجازی برسانم. این هم دست پخت ما با صدای دل انگیز علیرضا جان عصار.



اما دلیل اصلی سوئد رفتن ما عبارت بود از خرید گوشت و مرغ. بله درست خواندید. قیمت گوشت و مرغ در سوئد تقریباً 20 درصد کمتر از نروژ است و همین یک دلیل باعث می شود هر هفته تعداد زیادی از نروژیان عزیز سفر یک ساعته تا نزدیکترین شهر سوئد یه اینجا که آبیسکو نامیده می شود را بر خود هموار فرمایند.
عبور از مرز هم خیلی جالبه. همانطور که در فیلم می بینید تقریباً و تحقیقاً مرزی وجود ندارد. فقط باید با سرعت 30 کیلومتر درساعت گذر کنید. دریاچه یخ رده سر راهمون هم از مراکز توریستی مهم شمال اسکاندیناوی محسوب میشود.